مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
آنـکـه بـر محـضـر شـما نـرسد مـطـمـئـنـا کـه تـا خــدا نــرسـد بهتر است اینکه زیر خاک رود آن سـری کـه بـه سـامـرا نرسد عـطـرِ ســرداب را نـفـهـمـیــده آنـکـه بـر "سُـرَّ مَن رَا ...نرسد چـشـم بـر خـاکِ آن اگر بکشیم آسـمـان هـم بـه گـرد مـا نـرسد سـامـرا رفـتـههـا به من گـفـتـند هـیـچ جـایـی بـه کـربـلا نـرسـد از کـفـن کـردنی دوباره بخوان تا که روضـه به بـوریـا نـرسـد با حـسـیـنـیـم با حـسـن هـسـتـیم ما گـدایِ دو یـا حـسـن هـسـتـیم نـام مـا را کـه از قـدیـم نـوشت از گـدایـان ایـن حـریـم نـوشـت تا خـدا حـال و روز مـا را دیـد بـعـدِ نـام حـسـن کـریـم نـوشـت تـا که پـیـش تو درد دل کـردیـم نـام مـا را خـدا کـلـیــم نـوشـت دل مــا را اسـیــر کــرد آنـکــه بــال جـبـریـل را گـلـیـم نوشت رفـتـه بــودیــم مـشــهــد و آقــا بـاز هـم روزی عـظـیـم نـوشت ســامـرا واجـبـیـم، امــام رضـا نه کـبـوتـر که یا کـریـم نـوشت با حـسـیـنـیـم با حـسـن هـسـتـیم ما گـدایِ دو یـا حـسـن هـسـتـیم این طرف صحن صاحب کرم است آن طرف یک غریب بیحرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بیچراغ بیعلم است ایـن طـرف احـتـرام مـیبـیـنـی آن طرف ناسزا که دم به دم است سـامـرا شـد خــراب فـهـمـیــدم چـقدر روضهها شـبیه هم است مـــادریانــد هـــر دو تــا آقـــا موسپید است هر که غرق غم است پیش هر دو به گـریه میشنوی روضۀ پهلویی که محترم است با حـسـیـنـیـم با حـسـن هـسـتـیم ما گـدایِ دو یـا حـسـن هـسـتـیم کاش پلکـت کـمی تکان بخورد به زمـیـن ورنه آسـمـان بخورد پـسـرت آمـده است تا جـگـرت زخم کـمتر از این و آن بخورد ظـرف آبـی به دسـتهـایـش تـا پـدر آبـی نـفـسزنــان بـخــورد میخـورد ظرف هی به دندانت چه کـند آب نـیـمـهجـان بخـورد خوب شد کـودکـت نـدیـده لـبت ضربه از چوب خیزران بخورد روی پیـشانیات فقط چین است آه اگـر سـنـگ بیامـان بخـورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مـبـادا بـه دخـتـران بخـورد دخـتـران تـشـنـهانـد و با خـنـده لـقـمـۀ خـویش را سنان بخـورد با حـسـیـنـیـم با حـسـن هـسـتـیم ما گـدایِ دو یـا حـسـن هـسـتـیم |